خدماتی

پیشگامان پیشرفت

خدماتی

پیشگامان پیشرفت

اقرار ابلیس به نور ولایت

 

ابن بابویه (رحمة الیه) در علل الشرایع به سند صحیح نقل می کند: ابلیس بر جمعی از اشقیاء گذر کرد که نسبت به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) حرف ناشایست می زدند، بانگ بر ایشان زد که تبالکم یعنی خسران دنیا و زیان آخرت نصیب شما باد!

جن گیری

من دوازده هزار سال در بین اجنه بندگی خدا را کردم، و بعد از انقراض آن قوم از تنهایی به خداوند شکوه کردم، تا مرا به آسمان دنیا برد و مدتی در آنجا به عبادت حق تعالی مشغول بودم، و در میان ملائکه به سر می بردم. در آن اثناء دیدم که نوری شعشع بر ملائکه ظاهر شد و همه بر آن سجده کرده و در حیرت بودند، که آیا این نور از کدام ملک مقرب و یا نبی مرسل است. در همین حال از جانب خداوند ندا رسید:

ما هذا نور ملک مقرب ولا نبی مرسل هذا نور طینة علی ابن ابی طالب (علیه السلام).

یعنی، این نور، نور ملک مقرب و نبی مرسل نیست بلکه این نور طینت علی ابن ابی طالب (علیه السلام) است. پس وای بر شما که او را به زشتی نام می برید.(62)

ابن بابویه (رحمة الیه) در کتاب استحسان از روات اهل سنت از ابن عباس نقل نموده که رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) با علی ابن ابی طالب (علیه السلام) در برابر خانه کعبه نشسته بودند و من در خدمت ایشان بودم که شخصی به جثه و صورت فیل، از طرف رکن یمانی پیدا شد، وقتی که چشم رسول خدا به او افتاد فرمود: لعنت بر تو باد!

علی (علیه السلام) عرض کرد: یا رسول الله! این کیست؟ فرمود: آیا او را نمی شناسی او ابلیس لعین است، پس علی (علیه السلام) جست و خرطوم و پیشانی او را گرفت و او را بر زمین زد و گفت: یا رسول الله! اجازه می دهی این لعین را بکشم؟ رسول خدا فرمود: آیا نمی دانی تا به روز موعود به او مهلت داده شده، پس حضرت او را رها کرد. چون ابلیس آزاد شد عرض کرد: یا علی، بشارت دهم تو را که مرا بر تو و شیعیان تو تسلطی نیست، به خدا قسم هر کس که با تو دشمنی کند، من در نطفه او شریکم چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:

وشارکهم فی الاموال والاولاد.

یعنی، شیطان در اموال و اولاد با آنها مشارکت نمود.

رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) در این مورد قول ابلیس را تصدیق نموده و فرمود: راست می گوید یا علی او را رها کن تا برود، امیر المؤمنین دست او را برداشت.(63)

ابن شهر آشوب در کتاب مناقب در حدیث طولانی از علی ابن محمد الصیرفی نقل کرده که: روزی در راهی به شیطان برخوردم، از من پرسید که: تو کیستی؟ گفتم: یکی از فرزندان آدم، گفت: لا اله الا الله تو از آنهایی هستی که گمان دارند که از دوستان خدایند با این حال معصیت می کنند، و خود را دشمن ابلیس می دانند لکن همواره در اطاعتش هستند.

سپس من پرسیدم: تو کیستی؟ گفت: منم صاحب نام بزرگ و مالک طبل عظیم، منم کشنده هابیل که با نوح در کشتی بودم، و من آن کسی هستم که ناقه صالح را پی کردم، و آتش نمرود را به قصد ابراهیم افروختم، و تدبیر قتل یحیی را کردم و قوم فرعون را به آب راندم، و گوساله را برای اغوای بنی اسراییل ساختم، اره بر سر زکریا به دستور من نهادند و ابرهه را با فیل برای تخریب کعبه بردم و در روز بدر و حنین، لشگریان به تحریک من با محمد می جنگیدند، و من بودم که اصحاب پیامبر را در سقیفه بنی ساعده جمع کردم و از راه حق که بیعت علی بود منصرف نمودم، و هودج عایشه را در جنگ جمل من به پاداشتم و ناکثین و قاسطین و مارقین و به فتوای من بر علی مرتضی خروج کردند. کنیه من ابومره و نام من ابلیس مغضوب رب العالمین است و به رهبری من، مردم در روز قیامت شرمنده خداوند خواهند شد.

علی بن محمد الصیرفی می گوید: من گفتم: تو را به خدای علی ابن ابی طالب قسم می دهم کهمرا راهنمایی کنی و عملی که موجب قرب به درگاه الهی می شود را به من بیاموزی و مرا در حوادث زمان کمک نمایی، گفت: در دنیا قناعت کن، طمع کار نباش و در آخرت جز دوستی علی بن ابی طالب (علیه السلام) و دشمنی با دشمنان او زاد و توشه طلب مکن، زیرا که من در هفت آسمان عبادت کردم و در هفت زمین معصیت خدا انجام دادم، به خدا قسم ملک مقرب و نبی مرسل ندیدم که به دوستی علی بن ابی طالب توسل نجوید و به محبت او امیدوار نباشد. آن مرد می گوید: که این مطلب را گفت و از نظر من ناپدید شد، من به خدمت امام باقر (علیه السلام) رسیدم و ماجرا را در حضورش نقل نمودم.

جن گیری

آن حضرت فرمود:

امن الملعون بلسانه و کفر بقلبه.

یعنی، آن ملعون به زبان اظهار ایمان کرده اما در دل کافر است.

یکی از صلحای جن به خدمت اهل بیت (علیه السلام) رفت و آمد می کرد و خودش را هم از هواداران و دوستان ایشان می دانست، نقل کرد که: ابلیس را در فلان جزیره در لب دریا روی سنگی دیدم که می نالید و می گفت:

شفیعی الی الله اهل العبا - و ان لم یکونوا شفیعی فمن

شفیعی النبی شفیعی الوصی - شفیعی الحسین و شفیعی الحسن

شفیعی التی احصنت فرجها - فصلی علیها الله المنن

یعنی، شفیع گناهان من به سوی خداوند، آل عبایند، اگر مرا شفاعت نکنند پس چه کسی برای من شفاعت خواهد کرد، شفیع من پیامبر و وصی بر حق او علی ابن ابی طالب و دو فرزندش حسن و حسین و صدیقه طاهره و مطهره است که صلوات و سلام خدا بر او باد.(64)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.