جن مخلوقی از مخلوقات خدای متعال است که نامرئی و از حواس ظاهری انسان پنهان است
جن
جن و جن گیری جانوریست فراطبیعی و دارای شعور. از لحاظ شان وجودی جن از دید ادیان پایین تر از انسان و بالاتر از حیوان جای می گیرد. در فرهنگ فارسی به جن، دیو و در فرهنگ عرب به آن جن و در فرهنگ لاتین demon یا jinn نام گرفته است. جن به اعتقاد اسلام وجودش از آتش بدون دود است. جن هم به صورت آشکار و هم ناپیدا زندگی می کند. در قرآن چندین مرتبه کلمه جن به کار برده شده است.
جن چیست
جن در لغت به معنی موجود پنهان و نامرئی بوده و تمام مشتقاتش بر استتار و پناهنی دلالت دارد. در فارسی به جن و شیطان،( پری، دیو و اهریمن) نیز می گویند که ظاهراَ این ترجمه غلط است. زیرا کلمه شیطان مترادف در فارسی ندارد و باید عین لفظ در ترجمه بیاید. جن به معنای شیء مستور است، یعنی شیء نامرئی و پوشیده شده و غیر قابل رویت. جن در عربی به همان معنای پوشیده ، پنهان، غیر مرئی ، یا پشت پرده در فارسی می باشد.
معنای اصطلاحی جن
جن در اصطلاح، به مخلوقی از مخلوقات خدای متعال اطلاق می شود که نامرئی است و از حواس ظاهری انسان پنهان است، جن را به این جهت جن نامیده اند که به چشم نمی آید مگر در موقعی که بخواهد قدرتی را که خدای متعال در او قرار داده به نمایش بگذارد. (جنّه) جمع جن است و (جانّ) «تشدید نون» ابوالجن یعنی پدر جن هاست.
انواع و اسامی جن ها
نامگذاری جن ها بیشتر بر اساس سیرت و رفتارشان می باشد
جن خناس: این جن و شیطان مخفی در درون انسان راهیافته و به وسوسه انسان میپردازد و هرگاه انسان یاد خدا را میکند جن خناس از انسان دور میشود خواندن سوره ناس برای دفع این جن موثر است. در روایات آمده است این جن و شیطان مانند خون در دل انسان راه دارد.
جن رها یا (زها): این جن و شیطان وقت نماز صبح سراغ انسان آمده و بر سر او و بالشش گره میزند و به او میگوید بخواب وقت نماز نشده است و اگر بیدار نشود به صورت او بول میکند و بر گشته و دمش را میجنباند و بانگ شادی بر میآورد.
این حقایق که با دلایل عقلی و شرعی و به تجربه این موضوع ثابت شده است.
جن غول: این جن انسانها را در صحراها و بیابانها به بیراهه میکشاند و روایتشده هر گاه تنها هستی راهنمایی انسان تنها را قبول مکن و با صدای بلند بهصورت این جن اذان بگو آن گاه از تو دور میگردد. این که در روایات آمده غول وجود ندارد به این معناست که جن غول نمیتواند انسان را از راه خود گمراه کند و انسان در برابر این جن دست و پا بسته و مجبور نیست. اگر انسان به یاد خدا و متوسل به 14 معصوم بوده و از حدود شرع تجاوز نکند هیچ جنی نمیتواند بر انسان ضرر بزند.
جن رباینده: این جن برخی از انسانها را میرباید. از امام صادق پرسیدند آیا جن میتواند انسان را برباید؟ فرمود اگر انسان این دعا را بخواند جنها نمیتوانند او را بربایند و این دعا ذکر خواهد شد. جنّیان گاهی اوقات وسایل شخصی انسانها را میدزدند.
جن سعالی: این جنها ساحر و جادوگرند و به انسانهای خبیث که با این جن ها رابطه دارند سحرمی آموزند. برخی گفتهاند این نوع جنها انسانها را فریب داده و از راهشان منحرف میکنند و گاهی اوقات گرگها آنها را شکار کرده ومی خورد و آنها نیز فریاد زده و میگوید: چه کسی مرا نجات میدهد ولی کسی او را نجات نمیدهد.
جن عیثم: این جن اخبار را به نقاط مختلف جهان میرساند.
جن ام الصبیان: این جنها به کودکان ضرر میزنند.
جن آل: این نوع جنها از جنس زن بوده و به زنان باردار و نوزادها ضرر میزنند و چه بسا نقلشده توسط عدهای از زنان تسخیرشدهاند.
جن صالح: این جنها انسانهایی را که راه شان را گم کردهاند به مقصد میرسانند. در روایتی آمده است: همانا یکی از برادران جنی شما صالح نام دارد هر گاه راه را گم کردید ندا کنید" یا صالح اغثنی "یعنی ای صالح کمکم کن. این جن در بیابانها میگردد تا هرگاه صدای گمشده ای را بشنود او را راهنمایی کند.
جن متکون: این نوع جن به هر شکلی که بخواهد میتواند متمثل باشد بهجز صورت انبیا و اوصیا و اولیاء.
جن زوبعه: جن زوبعه به رئیس جنّیان و شیاطین گفته میشود.
جن زوال: این جن در نطفه انسانهای مخالف اهلبیت علیهمالسلام شریک میشود و اگر آن فرد پسر باشد لواط کار و اگر دختر باشد زناکار خواهد بود.
جن تمریح: روایتشده جن تمریح یار شیطان است و هنگام شب این جن فعالیت خود را در بین شرق و غرب آغاز میکند.
جن عارض: این نوع جنها برخی از انسانها را مریض میکنند.
جن ابلیس: جن ابلیس به شیطانی گفته میشود که از رحمت خدا مأیوس باشد.
جن شیطان: به جن شریر و خبیث شیطان گویند.
جن مارد: به جنی که سرکش و خبیثتر باشد جن مارد گویند.
جن عفریت: به جنی که خبیثتر و قدرت فوقالعادهای داشته باشد جن عفریت گویند.
جن عامر: اعراب قدیم به جنّیانی که در میان مردم سکونت داشتند جن عامر میگفتند.
جن مذهب: جنّیانی که به اشکال مختلف در میآیند بهجز صورت پیامبران و امامان جن مذهب نام دارند.
جن خیزب: پیامبر اسلام فرمود: این جن و شیطان انسان را در حال نماز وسوسه کرده و نماز انسان را قطع میکند و برای دفع این جن به خدا پناه برده و سه بار بر سمت راستت فوت کن.
جن هزع: امام صادق فرمود: ابلیس شیطانی دارد که به آن جن هزع گفته میشود. بین مشرق و مغرب را در هر شب پر میکند و هنگام خواب این جن نزد مردم رفته و باعث خوابهای پریشان میشود.
جن ولهان: پیامبر خدا فرمود: برای وضو شیطانی است که جن ولهان گفته میشود و اگر بندهای نام خدا را به هنگام وضو بر زبان نیاورد این جن او را دچار وسوسه میکند.
جن قفندر: امام صادق فرمود: هر کس چهل روز در منزلش بربط (یکی از آلات موسیقی) نواخته شود خداوند جن و شیطانی به نام جن قفندر را بر او مسلط میکند که این جن اعضای بدنش را بر روی اعضای مشابه صاحبخانه میگذارد و حیای او سلب میشود و نسبت به سخنانی که به دیگران میگوید و یا به او گفته میشود بیمبالات و بیخیال میگردد.
جن مره: این جن یکی از پسران ابلیس است و بدان جهت شیطان را ابو مره گویند.
جن لاقیس: این جن همجنسبازی زنان را به زنان آموخت.
جن هفاف: این جن در صحراها وسوسه میکند.
جن زکتبور: این جن در بازارها بوده و مردم را به سوگند دروغ و تعریف دروغ کالا و بیهودهگویی ترغیب میکند.
جن بتر یا (ثبر): این جن هنگام مصیبتها انسانها را وسوسه میکند تا به خود سیلی زده و یقه خود را پاره کرده و بیتابی کنند.
جن اعور: جن اعور انسان را به زنا تشویق میکند.
جن داسم: وقتی انسان وارد خانه شد و نام خدا را ذکر نکرد و سلام نگفت، این جن او را وسوسه میکند و بین او و خانوادهاش شر به پا میکند و اگر هنگام غذا خوردن نام خدا را ذکر نکند جن داسم در غذای او شریک میشود.
جن مطرش: جن مطرش صاحب اخبار دروغ است. این جن انسان را وسوسه میکند تا اخباری دروغ وضع کرده و منتشر نماید.
جن شیطان ردهه: جنسی از شیاطین و جن که حضرت علی علیهالسلام در نهجالبلاغه از این جن نام برده است.
این مطلب صحیح است که نباید استخوان را به شکل کامل پاک کنیم، چون اجنه و جن گیری از آن استفاده می کنند (و ظاهرا استفاده آن ها به شکل بو کردن است)
على بن اسباط گوید: که ابو حمزه طعامى تهیّه کرد و ما را که جماعتى بودیم دعوت کرد، هنگام خوردن غذا ابو حمزه شخصى را دید که استخوانى را بکلّى پاک نمود، او را آواز داد که این کار را نکن زیرا از على بن الحسین علیهما السّلام شنیدم که مىفرمود: استخوان را از هر چه با او است برهنه نسازید زیرا جنّ را در آن سهم است و اگر چنین کنید چیزى را از خانه مىرباید که براى شما بهتر است از اینکه به استخوان است.
از امام ششم علیه السّلام پرسیدم کسى با استخوان یا پشکل یا چوب استنجاء کند، فرمود: استخوان و سرگین خوراک پریانند که با رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله قرار داد کردند، و با هیچ کدام شایسته نیست.
البته دقت کنید که این مطلب منافاتی با احکام دینی درباره ترک اسراف ندارد. و مقداری که بهتر است باقی گذاشته شود، آن است که در اصل انسان ها به آن رغبتی ندارند. و منظور ترک کردن گوشت بر روی استخوان نیست.
آیا ثوابى دارد که بر آن (استخوان) چیزى گذارند؟
و اظهر اینست که جن همان بو کشند زیرا چیزى در آن نماند که بخورند مگر آنکه خوراکى جز آدمى داشته باشند.
و درباره باقی گذاشتن ته مانده ای از غذا، ظاهرا مصداق اسراف است و جایز نیست. و نه تنها باقی گذاشتن غذا سبب ثروت نمی شود، بلکه تمیز کردن ظرف غذا، موجب افزایش روزی شمرده شده است. چون در روایتی، خوردن ته غذا، یکی از عوامل ثروت معرفی شده است که با نقل این روایت، عوامل ثروت و فقر را نیز بیان می کنم:
على علیه السّلام فرمود:
پرده هاى عنکبوت را از خانه پاک کنید که موجب فقر مى گردد بول در حمام فقر مى آورد، خوردن در حال جنابت موجب فقر مى شود و نیز چیزهائى که موجب فقر مى گردد عبارتند از:
شانه کردن سر در حال قیام.
گذاشتن کثافت در خانه،
سوگند به دروغ،
زنا،
حرص زیاد
خوابیدن بین نماز مغرب و عشاء،
خوابیدن قبل از طلوع آفتاب،
اعتیاد به دروغ،
شنیدن موسیقى،
رد سائل در شب،
نداشتن عقل معیشت،
قطع رحم.
پس از این فرمود:
شما را خبر دهم از آنچه رزق را زیاد مى کند، گفتند: بفرمائید، فرمود جمع کردن بین دو نماز، تعقیب نماز صبح، صله رحم، پاک کردن منزل از کثافات، مواساة با مؤمن، صبح دنبال زندگى رفتن، استغفار، گفتار حق، اجابت مؤذن و سخن نگفتن در بیت الخلاء.
حریص نبودن، شکر منعم، دورى کردن از سوگند حرام، شستن دست قبل از خوردن غذا، خوردن غذائى که از سفره مى ریزد، و هر کس هر روز سى بار سبحان اللَّه بگوید خداوند هفتاد نوع بلا را از او دور مىگرداند، که آسانترین آنها فقر مى باشد.
دومین منبعی که در شناخت این آفریدهی مرموز الهی به ما کمک میکند اخباری است که از ناحیهی اهل بیت – (ع) – به ما رسیده است:
1- در روایتی از پیامبر اکرم (ص) میخوانیم: «خداوند جن را پنج صنف آفریده است: صنفی مانند باد در هوا، صنفی به صورت مارها، صنفی به صورت عقربها، صنفی حشرات زمیناند و صنفی از آنها مانند انساناند که بر آنها حساب و عقاب است» (11) .در این کلام تنها یکی از اقسام پنجگانه (قسم پنجم) در محل بحث ما وارد است و گرنه از سایر اقسام آن ما هیچ اطلاعی نداریم، مگر آنکه دست به تأویل ببریم و بگوییم: شاید منظور از هوا، همان ویروس و میکروبهای موجود در هوا باشد و ...؛ همانگونه که از برخی روایات دیگر نیز چنین بر میآید، مثلاً در روایتی از امیرالمؤمنین (ع) میخوانیم: «از قسمت شکستهی ظرف و دستگیرهی آن آب نخورید زیرا شیطان روی دستگیره و قسمت شکستهی ظرف مینشیند» (12) . از نظر علمی برای همه روشن است که منظور از شیطان در این روایت، میکروب است و از آنجا که در گذشته وجود این پدیده برای مردم ثابت نشده بود حضرت به جای اصطلاح «میکروب» از اصطلاح «شیطان» استفاده فرمودهاند.
2- در کتاب گرانقدر نهجالبلاغه دو مرتبه از واژهی «جن» و دو مرتبه از واژهی «جان» استفاده شده است. جالب آنکه در هر چهار مورد واژههای «انس» و «جان» در کنار هم قرار گرفتهاند. در خطبهی 182 آمده است: «و الحمد لِله الکائن قبل أن یکون کرسیٌ او عرشٌ، او سماءٌ او ارضٌ، او جان او انس» (13)؛ و باز در همین خطبه، ضمن سفارش مردم به تقوا میفرمایند: «اگر کسی راهی به سوی زندگی جاویدان میتوانست بیابد، او سلیمان پسر داود بود، کسی که پادشاهی جن و انس به تسخیر او در آمده بود» 2 .همچنین در خطبهی 183 از فرستاده شدن پیامبران به سوی جن و انس سخن میگویند 3، و در خطبهی 195 میفرمایند: «او خدایی است که در هر مکان است و در هر وقت و زمان، و با آدمیان است و با پریان» 4 . در تمام این موارد، امـیرالمؤمنین – علیه السلام – با الـگو پذیری از کلام خدا، از انس و جن در کنار هم یاد میکند و این ثابت میکند که وجود جن و پری از نظر ایشان امری پذیرفته شده بوده است.
3- در موسوعهی امام علی (ع)، ایوب بن عمرو بن شمر، از جابر، و او از امام باقر (ع) روایت میکند: «روزی حضرت علی (ع) بر روی منبر در حال سخنرانی بودند که ناگهان اژدهایی (!) از یکی از درهای مسجد وارد شد، پس مردم حمله کردند تا آن را بکشند ولی حضرت به مردم فرمان دادند که دست بکشید و آنها هم دست کشیدند. اژدها همچون مار خود را به نزدیک منبر رسانید و بر حضرت سلام کرد. حضرت از او خواست که تا پایان خطبه سکوت کند. پس از پایان یافتن خطبه، حضرت نام او را پرسیدند و او پاسخ داد: » من عمرو بن عثمان، خلیفهی شما بر جنیان هستم. راوی میگوید: من از حضرت پرسیدم: فدایتم شوم آیا این شخص نزد شما میآید و این کار بر او واجب است؟ حضرت پاسخ دادند: بلی 5.
4- ابوحمزه ثمالی از امام باقر (ع) روایت میکند که روزی برای رسیدن به حضور ایشان اجازه خواستم. در جواب گفتند: گروهی نزد ایشان هستند و من کمی صبر کردم تا این که آنها خارج شدند ولی من آنها را هرگز نمیشناختم و چهرهی آنها برای من ناشناس بود. هنگامیکه حضرت (ع) اجازه فرمودند و من داخل شدم، عرض کردم: فدایت شوم اکنون زمان بنیامیه است و خطرناک میباشد. ایشان فرمودند: «ای اباحمزه! اینها شیعیان ما از جن بودند، آمده بودند تا در مورد معالم دینشان پرسش کنند» (14) .
5- در تفسیر «نور الثقلین» روایات فراوانی از حضرات معصومین – (ع) – آورده شده که همگی بر وجود جنیان و رسیدن آنها به خدمت معصومین (ع) دلالت دارند. ما از باب نمونه تنها به یکی از آن روایات اشاره میکنیم: محمد بن حدید، از منصور بن حازم، از سعد الاسکاف نقل میکند: روزی من و تنی چند از اصحاب به خدمت امام باقر (ع) رسیدیم تا داخل شویم، پس ناگهان به هشت نفر برخوردیم که گویا همگی برادر بودند، لباس مخمل پوشیده، عمامههای زرد بر سر داشتند. آنان داخل شدند و سپس خارج گردیدند. حضرت از من پرسیدند: ای سعد! آیا آنان را دیدی؟ پاسخ دادم: آری. فرمودند: «آنان برادران شما از جن بودند، آمده بودند تا از حلال و حرامشان پرسش کنند؛ همانگونه که شما نزد ما میآیید و از حلال و حرامتان پرسش میکنید» (15). روایات در این مورد فراوان است و ما از باب نمونه تنها به چند مورد اشاره کردیم. به هر حال اخبار نشان میدهد که وجود جن و مکلف بودن آنها به احکام دین، از نظر امامان معصوم – (ع) – امری مسلم بوده است.
از دیدگاه قرآنی، جن از آتش آفریده شده است همانگونه که انسان از خاک آفریده شده است (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُون) 26 وَ الجَْانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُوم (27) - حجر قرآن در دو مورد به خلقت جن اشاره میکند:
الف – آیه 27 از سوره حجر: «وَ الجَْانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُوم؛ و طایفهی جن را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان آفریدیم. »
«سموم» در لغت به معنای باد سوزانی است که گویی در تمام روزنههای پوست بدن انسان نفوذ میکند، عرب به سوراخهای بسیار ریز پوست بدن «مسام» میگوید و «سَموم» نیز به همین مناسبت بر چنین بادی اطلاق میشود.
مادهی «سم» نیز از همان است چرا که در بدن نفوذ کرده، انسان را میکشد یا بیمار میسازد (9) .
ب – آیه 15 از سورهی «الرحمن»: «وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّار؛ و جن را از شعلههای مختلط و متحرک آتش آفرید. »
«مارج» در اصل از «مَرَج» (بر وزن مَرَض) به معنای اختلاط و آمیزش است، و در این جا منظور، اختلاط شعلههای مختلف آتش میباشد زیرا هنگامیکه آتش شعلهور میشود گاه به رنگ سرخ، گاه به رنگ زرد، گاه به رنگ آبی و گاه به رنگ سفید در میآید (10) .
تأملی در این دو آیه شکی باقی نمیگذارد که اصل و چیستی وجود جن از آتش است، آتشی که هم گرم و سوزان است و هم مختلط.
ما بیش از این از خلقت جن چیزی نمیدانیم و این مطالب را هم از قرآن استفاده کردهایم، همانگونه که چگونگی خلقت انسان را نیز از آیات قرآن به دست آوردهایم، آنجا که اصل وجود انسان را از خاک میداند: گل خشکیدهای که همچون سفال است خَلَقَ الْانسَانَ مِن صَلْصَلٍ کاَلْفَخَّا - الرحمن،14
از دیرباز ذهن بشر به وجود پدیدهای به نام «جن» آشنا بوده است. در قرآن کریم و روایات معصومان – (ع) – به آفرینش جن تصریح شده است. فیلسوفان و متکلمان اسلامی نیز دربارهی این آفریدهی الهی به بحث و گفتگو پرداختهاند؛ اکثریت آنها جن را موجودی آتشین که به هر شکل ممکن میتواند در آید معرفی کردهاند، اما در این میان فیلسوفانی همچون ملاصدرا (ره) با نگاه دیگری به مسأله نگریسته، دست به تأویل برده است. از نظر ایشان حقیقت «جن» با آنچه در ذهن ما است تفاوت دارد. از برآیند مطالبی که در مورد «جن»و جن گیری گفته شده میتوان دریافت که جن نیز همانند انسان دارای نفس ناطقه است و از اینرو در زمرهی نفوس که خود یکی از اقسام جوهر است قرار میگیرد.
دیباچه
جن یا پری از جمله مواردی است که در قرآن کریم به آفرینش آن تصریح شده است (وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ - الرحمن، 15) . جن پیش از انسان آفریده شده وَ الجَْانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ - حجر، 27 و خداوند در آفرینش آن هدفمند بوده است (وَ مَا خَلَقْتُ الجِْنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ - ذاریات، 56 ) . جنیان همانند انسان، مکلّف به تکالیف دینیاند و در روز قیامت از اعمال آنها سؤال میشود (یَامَعْشرََ الجِْن وَ الْانسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ ءَایَتیِ- انعام، 130 ) و چنانچه از دستورات الهی سرپیچی کنند به عذاب دوزخ گرفتار شده، وارد جهنم میشوند (قَالَ ادْخُلُواْ فیِ أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُم مِّنَ الْجِن وَ الْانسِ فیِ النَّارِ - اعراف، 38 ) .اینها همه آیاتی است که به آفرینش جن تصریح کرده و از اینرو جای هیچ شک و شبههای دربارهی اصل آفرینش این پدیدهی الهی باقی نگذاشته است. آنچه جای بحث و گفتگو هنوز در مورد آن باز است چیستی این پدیده و چگونگی زندگی آن است. ما در این مقاله پس از بررسی واژه جن، به اثبات آن از نظر قرآن و روایات پرداخته، ماهیت و جایگاه وجودی آن را در نظام هستی مشخص میکنیم. از دیرباز وجود پدیدهای به نام جن در میان بشر پذیرفته شده است و آدمیان گاه از وجود موجوداتی سخن به میان میآوردند که غیبی و نامحسوساند و چه بسا برای آزار و اذیت انسانها به شیطنت میپردازند. داستانهای فراوانی از دیده شدن آنها و رویارویی آنها با انسان گفته شده است که هم پذیرش آنها بدون سند و مدرک دور از خرد است و هم ردّ آنها بدون دلیل علمی کار درستی نیست؛ از این رو در رویارویی با این همه داستان و روایت بهتر است از هرگونه قضاوتی در مورد آنها خودداری کنیم و به دامان قرآن و پیشوایان دینی چنگ بزنیم. این کار به ما کمک میکند تا با بهرهمندی از زلال معرفت آنها اذهان خویش را به نور هدایت روشن کرده، از سپردن زمام دل خویش به داستانها و افسانههایی که تشخیص درستی یا نادرستی آنها از توان ما خارج است خودداری کنیم. در میان این همه داستان و افسانه تنها منبعی که به ما کمک میکند تا با اطمینان کامل در مورد این پدیده به تحقیق و جستجو بپردازیم قرآن – کلام خدا – و پیرو آن کلام برگزیدگان او است زیرا هر دو دسته از داستان سرایی و افسانه سازی به دور بودهاند.
بررسی واژهی «جن»
جن کلمهای است عربی از ماده (ج ن ن) که به معادل فارسی آن پری گفته میشود (1) . این واژه اسم جمع است به معنای موجود نامرئی، چه نیک و چه بد (2) .جن نوعی از انواع عالم است که آن را به این خاطر جن گویند که از چشمها پوشیده است. آنها خود را از انسانها مخفی میکنند و به همین خاطر دیده نمیشوند (3) .از نظر راغب اصفهانی، اصل جن مخفی بودن شیء از حواس است و به همین خاطر قلب را «جنان» میگویند زیرا از حواس مخفی است. جن بنا بر یک وجه، به انواع روحانی غیر از انسان گفته میشود که از حواس ما پوشیده هستند. گفته میشود که بنا بر این وجه ملائکه و شیاطین داخل در جن هستند پس همهی ملائکه جن هستند ولی هر جنی ملک نیست [عموم و خصوص مطلق]. گفته شده است که اشیاء روحانی بر سه دستهاند: 1- اخیار که همان ملائکه هستند. 2- اشرار که همان شیاطین هستند. 3- اوساط که هم خوب دارند و هم بد، و این دسته همان جن هستند (4). بنابراین از مجموع کتابهای لغت چنین برداشت میشود که واژهی جن از ریشهی (ج ن ن) به معنای ستر و پوشانیدن گرفته شده است. عرب در جاهای دیگری نیز از اصل این واژه بهره برده است؛ به عنوان مثال جنین را از آن جهت که در زیر پردهی شکم پنهان است جنین مینامند، و به بستانی که دارای درختان فراوان است و زمین آن وسیلهی درختان پوشیده میشود جنّت گفته میشود (5) .
الف - «جن» از نگاه قرآن
واژهی «جن» بیست و دو بار و واژهی «جانّ» هفت بار در قرآن به کار رفته است. همچنین از واژهی «جنّه» ده بار در قرآن استفاده شده است که در این میان پنج مورد آن به معنای جن و پنج مورد دیگر به معنای مجنون است. بنابراین در مجموع، این واژه سی و چهار بار در قرآن تکرار شده است. بر خلاف داستانها و افسانههایی که در مورد جن رایج است و از این پدیدهی الهی صورتی وحشتناک و عجیب نشان داده است نگاه قرآن به این مخلوق الهی بسیار جالب است. در تمام آیات قرآنی که در این مورد نازل شده است حتی یک مورد نمیتوان یافت که جن را موجودی هولناک و ترسآور شناسانده باشد و این نکتهای در خور توجه است. قرآن از جن همانند انسان یاد میکند و هرجا از تکلیف و آتش جهنم سخن میگوید این دو را در کنار هم قرار میدهد (یَامَعْشرََ الجِْن وَ الْانسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ ءَایَتیِ - انعام 130 )، (وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الجِْن وَ الْانسِ - اعراف، 179 ) . آنجا که به هدفمند بودن آفرینش انسان تصریح میکند، آفرینش جن را نیز از قلـم نمیاندازد و تأکـید میکند که هر دوی آنها را برای عبادت آفریده است (وَ مَا خَلَقْتُ الجِْنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ - ذاریات، 56 ) . یکی از سورههای قرآن که سخن ما را تأیید میکند سورهی الرحمن است. در این سوره، خداوند رحمان در آیات متعدد هر دو را با همدیگر مورد خطاب قرار میدهد ()فَبِأَی ءَالَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ که به گفتهی مفسّر المیزان، مخاطب در این آیات جن و انس هستند. باز در همین سوره از آنها به «ثقلین» تعبیر میکند (سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَ الثَّقَلَانِ - الرحمن، 31 ) و بدون فاصله آنها را در کنار هم مورد خطاب قرار میدهد (یَامَعْشَرَ الجِْن وَ الْانس- الرحمن، 33 ) . از مجموع این آیات چنین به دست میآید که در جهان هستی، انسان و جن در کنار هم قرار دارند به گونهای که در بسیاری از آیات قرآنی هر دو، مورد خطاب قرار میگیرند، و در صورت مخالفت با دستورات الهی هر دو به سرنوشت شوم دچار خواهند شد. علاوه بر آن در قرآن سورهای به نام «جن» نامیده شده است. در شأن نزول این سوره چنین آمده است:
1 . پیامبر اکرم (ص) از مکه به سوی بازار «عکاظ» در «طائف» آمد تا مردم را در آن اجتماع بزرگ به سوی اسلام دعوت کند، اما کسی به دعوت او پاسخ مثبت نگفت. در بازگشت به محلی رسید که آن را وادی «جن» میگفتند. شب را در آن جا ماند و تلاوت آیات قرآن میفرمود. گروهی از جن شنیدند و ایمان آوردند و برای تبلیغ به سوی قوم خود بازگشتند (6)
2 .ابن عباس میگوید: پیامبر (ص) مشغول نماز صبح بود و در آن تلاوت قرآن میکرد. گروهی از جن در صدد تحقیق از علت قطع اخبار آسمانها از خود بودند. صدای تلاوت قرآن محمد (ص) را شنیدند و گفتند: علت قطع اخبار آسمان از ما همین است. به سوی قوم خود بازگشتند و آنها را به سوی اسلام دعوت کردند (7) .
داستان، مربوط به گروهی از جنیان است که قرآن را شنیدند و به آن ایمان آوردند، سپس سخنانی مطرح کردند که بیان آن خالی از فایده نیست: «به نام خداوند بخشاینده بخشایشگر»
1. بگو: به من وحی شده است که جمعی از «جن» به سخنانم گوش فرا دادهاند، سپس گفتهاند: ما قرآن عجیبی شنیدهایم.
2. که به راه راست هدایت میکند، لذا ما به آن ایـمان آوردهایم و هرگز احدی را شریک پروردگـارمان قرار نمیدهیم.
3. بلند است مقام با عظمت پروردگار ما، و او هرگز برای خود همسر و فرزندی انتخاب نکرده است.
4. سفیهان ما دربارهی خداوند سخنان ناروا میگفتند.
5 . ما گمان میکردیم که انس و جن هرگز بر خدا دروغ نمیبندند.
6 .مردانی از بشر به مردانی از جن پناه میبردند و آنها سبب افزایش گمراهی و طغیانشان میشدند.
7. آنها گمان کردند، همانگونه که شما گمان میکردید که خداوند هرگز کسی را (به نبوت) مبعوث نمیکند.
8 . ما آسمان را جستجو کردیم و همه را پر از محافظان قوی و تیرهای شهاب یافتیم.
9 . ما پیش از این به استراق سمع در آسمانها مینشستیم اما اکنون هر کس بخواهد استراق سمع کند شهابی را در کمین خود مییابد.
10. (با این اوضاع و احوال) ما نمیدانیم آیا اراده شری دربارهی اهل زمین شده است یا پروردگارشان اراده کرده است آنها را هدایت کند.
11. در میان ما افرادی صالح و افرادی غیر صالحند و ما گروههای متفاوتی هستیم.
12. ما یقین داریم هرگز نمیتوانیم بر ارادهی خداوند در زمین غالب شویم و نمیتوانیم از پنجهی قدرت او فرار کنیم.
13. ما هنگامی که هدایت قرآن را شنیدیم به آن ایمان آوردیم و هر کس به پروردگارش ایمان بیاورد نه از نقصان میترسد و نه از ظلم.
14. گروهی از ما – جنیان - مسلمان و گروهی ظالماند. هر کس اسلام را اختیار کند راه راست را برگزیده است.
15. و اما ظالمان آتشگیرهی دوزخند! (8)
از آیات این سوره چنین برداشت میشود که آنها گروهی دارای شعور و کمال هستند به طوری که قدرت تشخیص حق از باطل را دارند تا جایی که حتی گمراهی گمراهان و هدایت صالحان برای آنها قابل تشخیص است؛ از بهشت و جهنم خبر دارند و اهل دوزخ را میشناسند