هیثم میگوید وقتی سراغ پیرمرد یکچشم را گرفتم و او را نیافتم، امام رضا(ع) فرمود: آن مرد از اجنه بود او پرسید دو نوزاد دوقلو به هم چسبیده به دنیا آمدهاند که یکیشان مرده، با او چه باید کرد
به گزارش سرویس دینی جام نیـوز، امام صادق(ع) در تعریف معجزه میفرماید: «و المعجزه علامهٌ لله لا یعطیها إلا انبیاءهُ و رُسُلَهُ و حججه لیعرف به صدق الصادق من کذب الکاذب؛ «معجزه» نشانهای از خداوند است که آن را جز به پیامبران و فرستادگان و حجتهای خود نمیدهد، تا به وسیله آن، راستگویی (مدعیان ارتباط با خدا) از دروغگویی (مدّعیان دروغین) شناخته شود.» (بحارالانوار، ج۱۱، ص۷۱)
بنابراین «معجزه» چند رکن اساسی دارد. یکی اینکه از حدود توانایی نوع بشر خارج است و احدی با اتکای نیروی انسانی نمیتواند مانند آن را بیاورد؛ دیگر این کار خارق العاده، فقط با اذن و مشیت الهی صورت میگیرد و معمولاً نیز با «تحدی» همراه است؛ یعنی از دیگران دعوت میشود اگر میتوانند مانند آن را بیاورند. بنابراین، درک چگونگی وقوع معجزه خارج از عقل بشر است.
در ادامه دو نمونه از معجزات امام رضا(ع) را مرور میکنیم:
اطاعت ملائکه از امام رضا(ع)
دعوات راوندی میگوید: امام جواد(ع) فرمود یکی از اصحاب پدرم مریض شد. حضرت رضا به عیادت او رفت و از او پرسید: «چطوری؟» گفت: «بعد از آمدن شما مرگ را به چشم خود دیدم.» (میخواست با این جمله دردی را که از شدت بیماری میکشید، نشان دهد.) امام فرمود: «مرگ را چگونه دیدی؟» گفت: «سخت و دردناک.» حضرت فرمود: مرگ را ندیدی، آنچه دیدی فقط کاری بود که مرگ در ابتدا با تو میکند و بدین وسیله گوشهای از احوال خود را به تو نشان میدهد. مردم دو دستهاند: کسانی که با مرگ راحت میشوند و کسانی که با مرگشان دیگران از دستشان راحت میشوند. ایمانت به خدا و ولایت را تجدید کن تا از کسانی باشی که با مرگ راحت میشوند.
آن مرد هم همین کار را کرد. آنگاه گفت: «ای پسر رسول خدا! اینان فرشتگان پروردگارند که با درودها و هدایا بر شما سلام میکنند. آنها روبروی شما ایستادهاند. اجازه بدهید بنشینند.» امام رضا(ع) فرمود: «بنشینید ای فرشتگان پروردگار من!» سپس به مریض فرمود: «از آنها بپرس آیا دستور داشتند که در حضور من بایستند؟» مریض گفت: «از آنها پرسیدم، گفتند اگر همۀ فرشتگانی که خدا آفریده در محضر شما باشند، برای شما خواهند ایستاد و تا اجازه ندهید نخواهند نشست. خدای بزرگ به آنان چنین دستور فرموده است.» آنگاه مرد چشمانش را بست و گفت: «سلام بر تو ای پسر رسولخدا، این شمایید که در کنار محمد(ص) و امامان پس از او در برابرم ایستادهاید.» این را گفت و جان داد.
باب جن ها از امام رضا(ع)
در کتاب گرانسنگ الکافی اثر شیخ کلینی آمده است: محمدبن جحرش میگوید حکیمه دختر امام موسی کاظم(ع) به من گفت دیدم امام رضا(ع) بر درِ انبار هیزم ایستاده، آهسته با کسی سخن میگوید و من هیچکس را نمیبینم. گفتم: «آقای من، با که آهسته سخن میگویید؟» فرمود: «ابنعامر زهرایی (از جنّیان) است. آمده از من سؤال کند و دردش را به من بگوید.» گفتم: «آقای من! دوست دارم صدایش را بشنوم.» فرمود: «اگر صدایش را بشنوی، یکسال تب میکنی.» گفتم: «آقای من! دوست دارم بشنوم.» فرمود: «بشنو.» در این حال، من صدایی شبیه سوت شنیدم، تب به سراغم آمد و یکسال تب کردم.
در کتاب دلایلالامامه نیز آمده است: هیثمبن واقد گوید در خراسان نزد امام رضا(ع) بودم. عباس، دربان ایشان، بود. امام مرا نزد خود خواند. پیرمردی یک چشمی در حضورش بود و سؤال میکرد. پیرمرد خارج شد. امام به من فرمود: «پیرمرد را نزد من برگردان.» پیش دربان رفتم، گفت: «هیچکس از اینجا بیرون نرفت.» امام رضا(ع) فرمود: «آن پیرمرد را میشناسی؟» گفتم: «نه.» فرمود: «او مردی از جن است که سؤالهایی از من پرسید و از جمله سؤالهایش این بود که دو نوزاد دوقلو به هم چسبیده به دنیا آمدهاند که یکیشان مرده، با او چه باید کرد؟» گفتم: «باید نوزاد مرده را از زنده بُرید و جدا کرد.»
منبع: کتاب مستدرک عوالمالعلوم، محقق: آیتالله سید محمدباقر موحد
به گزارش سرویس دینی جام نیـوز،تسخیر جنیان و به خدمت گرفتن آنها و جن گیری، گرچه ممکن است اما میان فقها درباره ی این که آیا چنین کاری جایز است یا نه، اختلاف وجود دارد.
سوالی که مطرح است اینکه آیا انسان میتواند با جن رابطه داشته باشد؟ اگر میتواند آنرا چگونه توجیه میکنید؟
قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده است و ویژگیهای زیر را برای او برمیشمارد:
1.جن موجودی است که از آتش آفریده شده، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است. [1]
2. دارای علم ، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است. [2]
3. دارای تکلیف و مسئولیت است. [3]
4. گروهی از آن ها مؤمن و صالح و گروهی کافرند. [4]
5. دارای حشر و نشر و معادند. [5]
6. قدرت نفوذ در آسمانها و خبرگیری و استراق سمع داشتند و بعداً منع شدند. [6]
7. با بعضی از انسانها ارتباط برقرار می کردند و با آگاهی محدودی که نسبت به بعضی از اسرار نهایی داشتند، به اغوای انسانها می پرداختند. [7]
8. میان آنها افرادی یافت می شوند که از قدرت زیادی برخوردارند، همان گونه که میان انسان ها چنین است. [8]
9. قدرت بر انجام بعضی از کارهای مورد نیاز انسان را دارند. [9]
10. خلقت آنها روی زمین قبل از خلقت انسان ها بوده است. [10]
11. در داستان حضرت سلیمان علیه السلام وقتى عفریتى از جن مدعى مىشود که می تواند تخت بلقیس را به نزد سلیمان آورد پیش از آن که از مجلسش برخیزد، [11] حضرت سلیمان آن جن را تکذیب نمىکند؛ اگر چه در قرآن نیامده است که آن جن تخت را آورد. [12]
از مجموع این آیات استفاده می شود که جن یک موجود خیالی نیست و یک موجود واقعی مادی است که ارتباط با او امکان پذیر است و عده ای هم با او ارتباط برقرار کرده اند. اگرچه از روزگاران قدیم بین انسان و جن، شیوه های مختلفی از روابط تصور می شده است، اما ما تنها شیوه هایی را که در روایات معتبر آمده است می توانیم بپذیریم.
در این جا به بعضی از گونه های این روابط که در قرآن و روایات و سخنان دانشمندان ذکر شده، اشاره می کنیم:
ألف: پناه بردن به جن؛ در قرآن مجید آمده: "و همانا مردانی از انس به مردانی از جن پناه می بردند، پس به سختی های ایشان می افزودند". [13]
رسم عرب چنین بود که هرگاه به بیابان هولناکی می رسیدند، به جن آن وادی پناه میبردند. اسلام این کار را نهی کرده و پناه بردن به آفریننده ی جن و انس را امر فرموده است. [14]
ب: تسخیر جن و جن گیری؛ تسخیر جنیان و به خدمت گرفتن آن ها، گرچه ممکن است اما میان فقها درباره ی این که آیا چنین کاری جایز است یا نه؟، بحث است. قدر مسلم آن است که این کار نباید از راهی که شرعا حرام است صورت گیرد یا باعث آزار و اذیت آن ها شود و نیز نباید به کارگرفتن آنها برای کارهای نامشروع و حرام باشد زیرا انجام کار نامشروع، حرام است چه با واسطه باشد یا بی واسطه. [15]
از آیت الله خامنهای؛ درباره ی حکم مراجعه به افرادی که از طریق تسخیر ارواح و جن اقدام به معالجه مىکنند، با توجه به این که یقین وجود دارد که آن ها فقط کار خیر انجام مىدهند، سؤال شد، ایشان جواب فرمودند: این کار فى نفسه اشکال ندارد، مشروط بر این که از راه هایى که شرعاً حلال هستند، اقدام شود. [16]
پی نوشتها:
[1] الرحمن ، 15.
[2] آیات مختلف سوره جن.
[3] آیات سوره جن و الرحمن.
[4] آیات سوره جن و الرحمن.
[5] همان، 15.
[6] همان، 9.
[7] همان، 6.
[8] نمل ، 39.
[9] سباء ، 12 - 13.
[10] حجر ، 27.
[11] نمل، 40 - 30.
[12] جوادى آملی، عبدالله، تفسیر موضوعى، ج1، ص 119.
[13] جن، 6.
[14] نک: بحارالأنوار ، ج 92 ، ص 148 ، [المحاسن] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا تَغَوَّلَتِ الْغِیلَانُ فَأَذِّنُوا بِأَذَانِ الصَّلَاةِ.
[15] نک: منهاج الصالحین (للخوئی)، ج2، ص 8.
[16] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، ص 980 ، س 1232 .
خداوند متعال اجنه را قبل از آفرینش انسان آفریده بود. دلیل این مدعا، این آیه از قرآن کریم می باشد: {وإذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا إلا إبلیس کان من الجن ففسق عن أمر ربه}(کهف:50) یعنی: « و [یاد کن] هنگامى را که به فرشتگان گفتیم آدم را سجده کنید پس [همه] جز ابلیس سجده کردند که از [گروه] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید.»
در این آیه بیان شده که ابلیس از اجنه بود و خداوند آنان را پیش تر از آفرینش آدم علیه السلام خلق کرده بود. خداوند متعال می فرماید: { ولقد خلقنا الإنسان من صلصال من حمإ مسنون والجان خلقناه من قبل من نار السموم }(حجر:26-27) یعنی: « و در حقیقت انسان را از گلى خشک از گلى سیاه و بدبو آفریدیم. و پیش از آن جن را از آتشى سوزان و بىدود خلق کردیم.»
ماده ی آفرینش اجنه آتش می باشد، به دلیل آنچه خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید که: {والجان خلقناه من قبل من نار السموم }(حجر:27) یعنی: « و پیش از آن جن را از آتشى سوزان و بىدود خلق کردیم.» برای این آتش مذکور را "نار السموم" خوانده است که به خاطر حرارت شدیدی که دارد به منافذ(مسام) بدن داخل می شود.
همچنین خداوند متعال می فرماید: { وخلق الجان من مارج من نار }(الرحمن:15) یعنی: « و جن را از تشعشعى از آتش خلق کرد.» مارج زیرمجموعه ی آتش می باشد، یعنی آتش عام و مارج خاص است چون نوعی آتش بدون دود می باشد. در صحیح مسلم از حضرت عایشه - رضی الله عنها- روایت شده است که رسول الله صلى الله علیه و سلم فرموده اند: ( خلقت الملائکة من نور، وخلق الجان من مارج من نار، وخلق آدم مما وصف لکم ) یعنی: «فرشتگان از نور و جنیان از مخلوطی از آتش و آدم از آنچه به شما توصیف شده، آفریده شده اند.»
لازم به گفتن نیست که خلقت اجنه از جنس آتش مستلزم آن نیست که شکل و قیافه ی آنان نیز چون آتش باشد؛ خلقت بشر از خاک است ولی آدمیان مانند خاک نیستند. البته خصوصیات آتش در آنان وجود دارد، خصوصیاتی مثل سبکسری و نرمی و بی وزنی، همانگونه که انسان خصوصیات سنگینی و چگال بودنش را از خاک برگرفته است.
اجنه مانند انسان به دو جنس مذکر و مؤنث تقسیم می شوند، خداوند باری تعالى می فرماید: { وأنه کان رجال من الإنس یعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقاً } (الجن: 6) یعنی: «و مردانى از آدمیان به مردانى از جن پناه مىبردند و بر سرکشى آنها مىافزودند.»
در حدیثی از زید بن ارقم بیان شده که رسول خدا - صلى الله علیه وسلم – می فرماید: ( إن هذه الحشوش محتضرة، فإذا أتى أحدکم الخلاءَ فلیقل: اللهم إنی أعوذ بک من الخبث والخبائث ) یعنی: « در این نخلستان ها (مکان های قضای حاجت) (اجنه) حاضر می شوند، پس هرکدام از شما هنگام داخل شدن به بیت الخلا (توالت) بگوید: خدایا از شر شیاطین نر و ماده به تو پناه می برم.» خُبُث – به ضم خاء و باء – به معنی: اجنه ی مذکر، و خبائث: جنس مؤنث آنان است.
اجنه در کجا زندگی می کنند؟
از جمله اقامتگاه های اجنه گرمابه ها هستند، چنانچه در صحیحین در حدیثی از انس رضی الله عنه آمده: که رسول الله صلى الله علیه و آله وقتی وارد بیت الخلاء(دستشویی) می شد می گفت: [اللهم إنی أعوذ بک من الخبث والخبائث]
یعنی: « خدایا از شر شیاطین نر و ماده به تو پناه می برم.» همچنین زباله دان ها و ویرانه ها و غار و حفره ها از اماکن مورد استفاده ی اجنه می باشند.
آیا آن ها برای خود خانه هم می سازند؟ بعضی از اجنه به من گفته اند که آن ها برای خود خانه می سازند، و الله اعلم.
لکن این موضوع با آنچه پیامبر راستگو و تصدیق شده صلی الله علیه و سلم بیان داشته است معلوم می گردد که آنان با انسان ها در خانه هایشان مشارکت می کنند
اگر نام خداوند عزوجل را در هنگام داخل شدن به منزل نبرند، آن حضرت صلی الله علیه و سلم فرموده است: (اذا دخل الرجل منزله فذکر اسم الله عند دخوله وعند طعامه، قال الشیطان لا مبیت لکم ولا عشاء، وإذا ذکر اسم الله عند دخوله ولم یذکره عند طعامه قال أدرکتم العشاء ولا مبیت لکم، وإذا لم یذکر اسم الله عند دخوله ولا عند عشائه قال: أدرکتم المبیت والعشاء)
یعنی: «هرگاه شخص به خانه اش داخل شده و در وقت داخل شدن خود و در هنگام نان خوردن خویش نام خدا را یاد کند، شیطان به یارانش می گوید: نه می توانید بخوابید و نه می توانید نان بخورید، ولی هرگاه داخل شود،
و نام خدا را در وقت دخول خود یاد نکند، شیطان می گوید: جای شب ماندن خود را یافتید و هر گاه خدا را در وقت طعام خود یاد نکند، می گوید: جای نان خوردن و شب ماندن را یافتید.» [رواه مسلم]
جن: در برابر کلمه ی انس می آید. این کلمه ی عربی به معنی پوشیده و پنهان شدن می باشد. یک اجنه برای این "جن" خوانده می شود که از دیده ها پنهان شده و دیده نمی شود.
اما شیاطین: جمع کلمه ی شیطان است که به هر فرد ستمگر و نافرمانی از جنس انسان یا اجنه گفته می شود. بنابراین شیاطین تنها نافرمان ها و ستم پیشگان اجنه نیستند
معنى و منظور از کلمات جن و شیاطین (دیو و پری):
جن: در برابر کلمه ی انس می آید. این کلمه ی عربی به معنی پوشیده و پنهان شدن می باشد. یک اجنه برای این "جن" خوانده می شود که از دیده ها پنهان شده و دیده نمی شود.
اما شیاطین: جمع کلمه ی شیطان است که به هر فرد ستمگر و نافرمانی از جنس انسان یا اجنه گفته می شود. بنابراین شیاطین تنها نافرمان ها و ستم پیشگان اجنه نیستند.
ابن عبدالبر می گوید: " جن نزد اهل کلام و علم زبانشناسی در درجات مختلفی جای می گیرند: چنانچه تنها از یک جن نام برده شود به آن می گویند: جنی ... اگر منظور آن هایی باشند که با انسان ها همزیستی دارند:
عامر یا عوامر (پری)... چنانچه آن هایی باشند که خود را به کودکان نشان می دهند، به آن ها گفته می شود: ارواح (اشباح) ... اگر پلید و افسونگر باشد شیطان است ... و چنانچه از آن حد نیز درگذرد نام او: مارد(دیو) است.
اگر از آن حد نیز درگذرد و کارش بگیرد به او: عفریت گویند و جمع آن: عفاریت می باشد. والله أعلم بالصواب "
اثبات وجود جن :
شیخ الاسلام ابن تیمیه - رحمه الله – می گوید: " هیچ یک از فرقه های اسلامی نه وجود جن را انکار نموده است و نه این موضوع را که خداوند حضرت محمد صلى الله علیه و سلم به سوی آنان فرستاده است ...
علت این موضوع آن است که وجود داشتن اجنه با تواتر و بسیاری خبر پیامبران به ناچار معلوم و ثابت گردیده است و بالاجبار معلوم شده که آنان زنده، دارای اندیشه و اراده ی انجام اعمال بوده و حتی برای ایشان نیز اوامر و نواهی بیان شده است."
دلایل وجود اجنه در قرآن کریم بسیار می باشد، که ضرورتی به شمردن آن ها نمی بینم چرا که خداوند متعال یک سوره ی کامل را به نام آن ها "الجن " نامیده و در آن از اخبار و سرگذشت و گفته های بسیاری از آنان ذکر شده است. اما احادیث دال بر وجود اجنه نیز بیش تر از آن است که بشود همه را ذکر نمود.
خصوصیات جن و جن گیری از دید انسان اعجاب آور است
۱) جن جانوریست دارای شعور؛ و فیزیکی غیر ارگانیک ؛ که از لحاظ شان وجودی؛ از دید ادیان پایین تر از انسان و بالاتر از حیوان جای می گیرد. در فرهنگ فارسی به جن، دیو و در فرهنگ عرب به آن جن و در فرهنگ لاتین demon یا jinn نام گرفته است. جن به معنای چیزی است که؛ پوشیده شده؛ و منظور پوشیده ماندن جن از حواس ماست.
۲) خصوصیات فیزیکی جن از دید انسان؛ اعجاب آور است. عنصر اصلی وجودی جن آتش است و به علت نداشتن عنصر خاک؛ جن می تواند به هر شکل و اندازه ای تبدیل شود. جن می تواند بسیاری از چیزها را در یک آن؛ جا به جا کند. همچنین جن سرعت نقل مکان بسیار بالایی دارد.
۳) جن ابزار ساز نیست؛ و به علت خصوصیات فیزیکی منحصر بفرد؛ جن قادر است در هر مکان و شرایطی زندگی کند؛ و برای همین جن به خانه و مسکن نیازی ندارد. زیرا سرما و گرما و باد و بوران بر جن کارگر نیست. جن به وسایل حمل و نقل بی نیاز است؛ و از اینجا می توان فهمید که جن ها دارای صنعت و تکنولوژی نیستند؛ و شهر و کاشانه ای ندارند مکان معمول زندگی جن ها کوه و جنگل و دشت است.
۴) جن مانند همه جانداران غذا مصرف می کند اما به مقداری بسیار کمتر از انسان.
۵) جن ها مثل انسان جنسیت و نر یا ماده دارند. جن ها تولید مثل می کنند و تشکیل خانواده می دهند ؛ و به صورت جماعت زندگی می کنند و جامعه ندارند.
۶) جن نسبت به انسان زیاد عمر می کند. حدود ۱۰۰۰ سال به بالا. جن هایی که در سوره ی جن از آنها نام برده شده ؛ که وقتی اولین بار آیات قرآن را شنیدند؛ از شدت ازدحام داشتند بر سر هم خراب می شدند؛ احتمالا هنوز زنده اند. جن ها مانند انسان داناو نادان؛ فرمانده و فرمانبردار ؛ ارباب و بنده؛ کافر و متدین؛ شفیق و شرور دارند. جن ها وقتی که مردند از بین میروند و نیازی به قبر و گورستان ندارند.
۷) جن دارای عقل است. اما نه عقل ابزار ساز و عقل فلسفی و خلاقیت هنری. عقل جن به معنای قوه ی ارزیابی امور روزمره یا همان عقل معاش؛ و قوه تشخیص است؛ به اضافه هوشی سرشار؛ اعم از قدرت خواندن فکر و جستجو و یافتن گذشته و آینده.
۸) جن ها مانند انسان نامگذاری می شوند؛ و دارای اسم و رسم و شهرت هستند. جن ها دارای زبان خاص؛ و قوه تکلم هستند و قادر به فهم زبان آدمیان.